زبور
[زُ] (ع اِ) کتابها جِ زِبْر، بمعنی کتاب (از اقرب الموارد) نبشته ها جِ زبر، نبشته (منتهی الارب) جمع زبر است بمعنی مزبور و بدین اقرب الموارد) جمع زبر (دهار) جِ زبر نامه ها ) « ز» 4) را به ضم / قرآن 163 ) « و آتینا داود زبوراً » : معنی است قراءه حمزه آیت و اوحینا الی » : مفرد آن در فارسی معمول نیست || جِ زَبْر باشد بمعنی مزبور، مصدری بجای اسم نهاده میبدی در تفسیر آیت خواند و این « ز» بضم « زبوراً » ، 4) چنین آرد: حمزه / قرآن 163 ) « ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و الاسباط و آتینا داود زبوراً را دو وجه است، یکی آنکه جمع زَبْر باشد بمعنی مزبور، مصدری بجای اسم نهاده، چنانکه گویند هذا ضرب الامیر؛ ای مضروبه، و چنانکه مکتوب را کتاب گویند و روا باشد که آنرا جمع کنند و گرچه مصدر است زیرا که بجای اسم افتاده، نبینی که کتاب مصدر است در اصل، لکن چون بمعنی مکتوبست او را بر کتب جمع کنند، همچنین زبر را زبور جمع کنند، لوقوعه موقع الاسم و هو المزبور و ان کان فی الاصل مصدراً وجه دوم آنکه احتمال دارد زبور بضم جمع زبور باشد بفتح (از تفسیر کشف الاسرار و در ذیل آیهء 163 از سورهء نساء شود (|| در « المنار » عده الابرار چ علی اصغر حکمت ج 2 ص 767 ) رجوع به تفسیر آلوسی و و» تداول عامه) زَبور (کتاب داود) را زُبور نیز گویند (از محیط المحیط ||) جِ زَبور (مفردات راغب) میبدی در تفسیر آیت آرد: حمزه زبور را بضم خواند و این را دو وجه است یکی آنکه جمع زَبْر باشد وجه دوم آنکه احتمال دارد که « آتینا داود زبوراً زبور بضم جمع زبور باشد بفتح، و این جمعی باشد زوائد از آن حذف کرده، و برخلاف حرکت اقتصار کرده، چنانکه گویند: کَرَوان و کِرْوان و وَرَشان و وِرْشان اَسَد و اُسْد و فرس وَرْد و خیل وُرْد چون روا بود که اینها را چنین جمع کنند (از تفسیر کشف ( الاسرار ج 2 ص 768.