زاهدی
[هِ دی ی] (اِخ) ابراهیم بن عبیداللهبن عطاءالله گیلانی از دانشمندان نامی گیلان در آغاز قرن 12 هجری و عم مؤلف تذکرهء حزین است در تذکرهء حزین آمده: عم عالیمقدار این خاکسار مظهر شوارق انوار و جامع کمالات صوری و معنوی تلمیذ والد بزرگوار خود است و متوطن بلدهء طیبهء لاهیجان و مرجع افاضل گیلان فضائل حقیقیهء نفسانیه را با محاسن ظاهریه جمع داشت تقریر و تحریرش دلپذیر و در شعر و انشا بی نظیر و جمیع خطوط را بغایت خوش و دلکش مینگاشت از جملهء مصنفاتش حاشیه ای است بر کتاب مختلف علامهء حلی مسمی به رافع الخلاف و حاشیه ای بر کشاف تا سورهء احقاف بنام کاشف الغواشی و رسالهء دیگر در توضیح کتاب اقلیدس فقیر در سن ده سالگی که در خدمت والد مرحوم از اصفهان به لاهیجان رسیده قریب یک سال توقف رو داده شرف حضور آن عم بزرگوار دریافته به اشارهء والد علامه قدس روحه خلاصه الحساب را از خدمت ایشان استفاده نمود قصائد غراء در مدح آل عبا و مراثی نیکو در تعزیت سیدالشهدا و اشعار و معمیات ستوده از تأثر طبع وقاد ایشان در صفحهء روزگار باقیست در سال یکهزار و یکصد و نوزده هجری بعالم بقا انتقال فرمود و در لاهیجان مدفون گردید چون این خبر به اصفهان رسید مرثیه ای وارد خاطر فقیر شد بذکر چند بیت از آن مبادرت مینماید: این واقعه رنگ از رخ گلزار فروریخت بلبل دل خون گشته ز منقار فروریخت (از تذکرهء حزین ص 22 و 23 ) دیگر از تألیفاتش، القصائد الغراء فی مدح آل العباء است (از ریحانه الادب) از اشعار اوست: برافکن پرده از رخسار و کوته ساز دعوی را به هفتاد و سه ملت جلوه ده شمع تجلی را و هم او راست: اشکی از دل تو نشوید غبار من خاکش بسر اگرچه جگرگوشهء من است رجوع به تذکرهء حزین و زاهدی (ابوطالب) و زاهدی (محمد علی) و حزین شود.