زاهدی
[هِ] (حامص) دین داری و تدیّن و پارسائی (ناظم الاطباء) : نه آن میکند یار در شاهدی که با او توان گفت از زاهدی سعدی (بوستان) زاهدی بر باد الاّ مال و مذهب دادنت عاشقی در ششدر الاّ کفر و ایمان باختن سعدی || گوشه نشینی (ناظم الاطباء) : گر یار با جوانان خواهد نشست و رندان ما نیز توبه کردیم از زاهدی و پیریسعدی || زهدفروشی تظاهر به زاهد بودن رجوع به زاهد شود.