زاول
[وُ] (اِخ) همان زابل است (شرفنامهء منیری) همان زابل است که سیستان باشد (برهان قاطع) مبدل زابل است (فرهنگ نظام) و بعضی گفته اند زابل مغیر زاول است یا معرب آن علی الاختلاف (فرهنگ رشیدی) : نوذر و کاووس اگر نماند به اسطخر رستم زاول نماند نیز به زاولناصرخسرو گفت چنین آورده اند که به ایام قدیم در شهر زاول جوانی بود چون نگارستان از این جعدموئی، سمن بوئی، ماه روئی (سندبادنامه ص 136 ) او [سیف الدولهء غزنوی] به بلخ دارالملک ساخت، مادرش دختر رئیس زاول بود و او را بدین سبب زاولی خوانند (تاریخ گزیده چ لندن ص 325 ) و رجوع به زاولی شود.