زئوس

معنی زئوس
،( [زِ] (اِخ)( 1) (به یونانی) به فارسی: زاوش زاووش زوش( 2)، بسانسکریت: دیااوه( 3)، بلاتینی: ژوپیتر( 4)، بتوتنی: زیو( 5) یا تیو( 6 در اوستا: اهورمزد( 7)، در سنگ نبشته های هخامنشی: ائور مزده( 8)، در ادبیات فارسی هُرمَزد هُرمُزد هورمزد هرمز( 9) ابن العبری آرد: فطرونیوس ناظر در سال چهارم پادشاهی غاییوس قیصر به اورشلیم آمد و تصویر زئوس( 10 ) را در معبد (هیکل) خدا نصب کرد و بدین وسیله پیشگویی دانیال صادق شد، زیرا دانیال پیغمبر گفته بود علامتی ناپاک در جایی که سزا نیست نصب میشود در کتاب ایران باستان آمده: مورخین یونانی آنانی که مانند هرودت، کتزیاس و کزنفون معاصر بعضی از شاهان هخامنشی و با اوضاع ایران آشنا بوده اند، بجای معبود ایرانی ها ارباب انواع یا آلههء یونانی را ذکر کرده اند مث زئوس را بجای اهورمزدا( 11 ) و ایران باستان ج 2 ص 1515 ) بعقیدهء آگاسیاس( 12 ) شاعر و مورخ یونانی که در ) « ناهید » یا « مهر » را بجای « دیان » یا « آفردویت » 482 م میزیسته ایرانیان قدیم با یونانیان همکیش بوده مانند آنان زئوس و کرنس( 13 ) و پروردگاران دیگر - حدود سال 636 یونانیان را میپرستیدند ولی به اسامی دیگر (یسنا تألیف پورداود ص 105 ) در کتاب ایران در زمان ساسانیان آمده: در ایران غربی و بطور کلی در سراسر آسیای قدامی افکار و تمدن یونانی موجب مزج مذاهب مختلفه شد در خرابه های یک معبد زردشتی در نزدیکی شهر پارسه که کمی بعد از ویران شدن این شهر بدست اسکندر بناشده، کتیبه هائی بزبان یونانی یافته اند که در آن اهورمزداء و میثر و اناهیتا بنامهای زئوس ماگیستس( 14 ) و آپولون( 15 ) و آتنه( 16 ) ذکر شده اند( 17 )، خدایان بابلی و یونانی را با خدایان ایرانی تطبیق کرده اند آنتیوخوس اول( 18 )، پادشاه کماژن (از 69 تا 34 ق م)، مجسمه های بسیاری از زئوس ارماسدس( 19 ) (ارماسدس = اهورمزداه، اورمزدا) و آپولون = میتراس (مهر) برپا ساخت و مراسمی دائمی برای عبادت این خدایان یونانی و ایرانی مقرر فرمود (ایران در زمان ساسانیان، ترجمهء رشید یاسمی ص 53 ) و در ص 179 آن کتاب آمده: در یکی از زئوس کرونوس، » : اعمال شهدای سریانی (تاریخ سابها)( 20 ) آمده است که: یکی از موبدان، خدایان خود را چنین شماره می کرد پیداست که اینهم از تربیعات زروانیان است زئوس و کرونوس و آپولون همان اوهرمزد و « آپولون، بدوخ( 21 ) و خدایان دیگر زروان و میترا هستند در کتیبهء سابق الذکر آنتیوخوس که در نمرود داغ است، نام چهار خدا ذکر شده است: زئوس، اوهرمزد، آپولون و میترا = هلییوس = هرمس در کتاب تاریخ ملل شرق و یونان آمده: زئوس پسر کرونوس( 22 ) چون بحد رشد رسید پدر را از آسمان براند و به این ترتیب کشتهء کرونوس را بدستش داد زئوس بجهت استحکام سلطنت خود، با تیتانها (غولها) درافتاد و برق را بر سر اینان بتاخت آورده بمغاک تارتارشان انداخت زئوس خدای معتبر یونان گردید او را بشکل آدمی تصویر می نمودند، پرهیمنه و با جبروت پیشانی فراخ و موی فراوان و ریش انبوه حلقه حلقه داشت دبوسی به یک دست و برق را بدست بود و مخصوصاً مظهر آثار آسمانی شمرده میشد می گفتند: رغبتی « رب الارباب و خداوند بشر » دیگر میگرفت زئوس در یونان دارد که برق نازل کند و خدایی است که در فراز آسمانها می غرد و از صولتش زمین میلرزد باد و باران را به اختیار او می دانستند تعبیر می نمودند زئوس خداوند عقل و عدالت و ناظر اعمال مردم نیز بود و خوبی « زئوس می بارد » تا آنجا که بارندگی را بجملهء در کنار بارگاه زئوس دوچلیک قرار دارد و محتوی عطایائی است که » : و بدی را او بین مردم پخش میکرد هومر در ایلیاد میگوید خداوند بر سر مردم نثار می کند از این دو یکی منشأ خیر و دیگری سرچشمهء شر می باشد زئوس که برق را خوش دارد، هرگاه از آن هر دو چیزی برداشته و بکسی قسمت بدهد، او گاهی خیر می بیند و گاه شر، اما اگر سهم کسی را تنها بچشمهء بدبختی حواله کند، او جز ادبار و فلاکت نخواهد دید نان سواره و او پیاده خواهد بود هر جا برود سرگردان است، نه خدایان به او قدر می در اطراف زئوس عدهء زیادی ارباب انواع قرار داشتند که مظهر کاینات آسمانی شمرده می شدند زن زئوس « گذارند، نه بندگان هرا( 23 ) در آسمان زندگی میکرد و اله( 24 ) عروسی و مزاوجت بود هرمس( 25 ) و آرتمس( 26 ) و آپولون( 27 ) یا فرشبیوس را سه - ( فرزند زئوس می دانستند (از تاریخ ملل شرق و یونان تألیف آلبرماله و ژول ایزاک، ترجمهء عبدالحسین هژیر ص 173 و 174 ارابهء زئوس؛ رجوع به ترکیب ذیل شود -گردونهء زئوس؛ گردونهء مقدس: ارابهء زئوس است که در سپاه شهنشاهان ایران (برطبق نوشته های نویسندگان یونانی) روی اسبهای قوی و سفید حمل می شده است در ایران باستان آمده: ترتیب حرکت سپاه ایران بر طبق شرح کُنت کورث چنین بود: پیشاپیش قشون در محرابهای سیمین آتشی می بردند که آنرا جاویدان و مقدس می دانند مغ ها که در اطراف آتش بودند سرودهایی می خواندند در پس مغها بعدد روزهای سال، 365 نوجوان در لباسهای ارغوانی حرکت می کردند، بعد ارابه ای می آمد که اختصاص به ژوپیتر داشت و مقصود از ژوپیتر هرمز است یونانیان و رومیان هرمز را غالباً زئوس یا ژوپیتر نوشته اند زیرا خدای بزرگ خودشان را به این اسم می نامیدند این ارابه را اسبهای سفید می کشیدند و از پس ارابه اسبی شکیل و قوی حرکت می کرد که آن را اسب آفتاب می نامیدند (ایران باستان ج 2 ص 1296 ) در فرهنگ ایران باستان آمده: هرودت از لشکریان خشایارشاه شاهنشاه هخامنشی که در بهار سال 480 ق م با سپاهیان خود بیونان روی آورده بود چنین یاد کرده است: پیش از همه سپاهیان، بارکشان و چارپایان و از پی آنان گروهی از مردمان آنگاه هزار سوار برگزیدهء ایرانی و در دنبال آنان هزار نیزه دار پس از آن ده اسب مقدس که آنها را نسائی نامند، پس سر این ده اسب گردونهء مقدس خداوند زئوس که هشت اسب سفید به آن بسته بودند پدیدار گشت و کسی پیاده لگام اسبها را در دست داشت زیرا نباید کسی در چنین گردونه جای گزیند در دنبال این گردونه خشایارشا در گردونه ای نشسته بود (فرهنگ ایران باستان ص 271 ) در نوشته های نویسندگان یونانی مکرر از این گردونهء زئوس یاد شده است (فرهنگ ایران باستان ص 271 ) در ترجمهء تاریخ هرودوت آمده: در سپاه پارس کتاب » در حین جنگ، هشت اسب سفید گردونهء خالی که متعلق بخداوند زئوس یا خداوند خورشید بود با خود حمل می کردند ترجمهء تاریخ هرودت بقلم هادی هدایتی ص 244 ) رجوع به ایران ) « هفتم تاریخ هرودت - بند 40 و 55 و کتاب هشتم بند 115 باستان ج 2 ص 1528 و 1261 و 1771 و 1777 و ج 3 ص 2326 و 2690 و ایران از آغاز تا اسلام ترجمهء دکتر معین ص 59 و 167 و در شعر ابونواس زاویش آمده: صوره - (Zeus (2 - ( 225 و ژوپیتر و زاوش و زاووش و زاورس و مشتری و برجیس شود ( 1 المشتری لدی بیت نوراللیل والشمس انت عندانتصاب لیس زاویش حین سار امام الحوت والبدر اذ هوی لانصباب سلیمان بستانی در ترجمهء عربی و منظوم ایلیاد و ادیسه و احمد رفعت در لغات تاریخیه و جغرافیائیه زئوس را بصورت زفس تعریب کرده و در عربی: نور) و عوض (عربی: دهر) از یک ) « باضوء » مطلع آن منظومه آورده مرحوم اب انستاس گوید: زئوس یونانی و دیوس لاتینی ریشه اند زیرا تبدیل حرف ضاد بعین در لغت عربی فراوان است چنانکه در لغت آرامی (ارعا و ارع) مرادف ارض (عربی: زمین) و عال مرادف لغت ضالّ (عربی: گمشده گمراه) و عبا مرادف ضب (عربی) آمده است بنابراین ضوء در لغت آرامی و همچنین در برخی از قبائل عربی که با آرامیها مجاورت و محاورت داشته اند عوض تلفظ میشود هم اکنون نیز در لغت عربی برخی از کلمات اند که با ع و ض هر دو بکار میروند چنانکه: در حج، عج ضمد، عمد و در جرح جرع و نظایر آن رجوع به مجلهء لغه العرب سال از ) - (Dyauh (4) - Jupiter (5) - Zio (6) - Tiu (7) - Ahura Mazda (8 - ( 7 ص 408 و 409 و 837 شود ( 3 (deus) ( به لیتوانی: دیوس ( 10 - (Aur mazdah (9 ( مزدیسنا - تألیف دکتر معین ص 41 و مجلهء لغه العرب سال 7 ص 408 - در متن چاپی مختصر الدول زاوس ضبط شده که ظاهراً مصحف زئوس است مانند زاورس در شرفنامهء منیری آمده: زاوش با سین مهمله نیز آمده است رجوع به تاریخ مختصر الدول ص 101 شود ( 11 ) - از جمله موارد بسیار اندکی که مورخین یونانی اسم خدایان بزرگ را زئوس ننوشته اند در نقل داستان مردن زن داریوش است در حال اسارت دیودر گوید: بر اثر این خبر داریوش بسر خود زده و اشک فراوان ریخته خواجه گفت از حیث مراسم دفن و احترامات چیزی فروگذار نشد جز اینکه از افتخار دیدن Agathias (13) - Kronos (14) - - (12) (136 چشمان شما که هرمز همواره درخشان بدارد (از ایران باستان ج 2ص 2 ( هرتسفلد تاریخ باستان، ص 44 (حاشیهء آن کتاب ص 53 - (Zeus magistus (15) - Apollon (16) - Athene (17 - (Bedokh (22 - ( هوفمان ص 22 (حاشیهء آن کتاب) ( 21 - (Antiochos (19) - Zeus oromasdes (20 - (18) زمان( بود که پدر را از تخت بزیر (kronos- در معتقدات یونانیان قدیم: آخرین خدایی که قدم بعرصهء وجود گذاشت کرونوس آورده بجای او بسلطنت پرداخت کرونوس صاحب اختیار تازهء عالم، خدائی بی رحم بود چنانکه تمام اولاد خود را می خورد و جانی بدربرد رآ تدبیری که اندیشید، این بود که چون زئوس (Rhea) تنها یکی از ایشان موسوم به زئوس بهمت مادرش، رآ متولد شد سنگی در قنداقه ای پیچیده به کرونوس داد تا بخورد و خود فرزند را مخفیانه در کوههای کریت بپرورد (از تاریخ ملل در نسخهء چاپی آلهه آمده (مظهرباران و پیک - (Hera (24 - ( شرق و یونان ترجمهء عبدالحسین هژیر ص 173 ) (یونانی) ( 23 ربه النوع خورشید و ) Apollon - ( ربه النوع ماه و به شکل زنی شکارچی) ( 27 ) Hermes (26) - Artemis - ( زئوس) ( 25 نور و موسیقی).
اشتراک‌گذاری
با مهر شما، راه هموارتر می‌شود

 

اگر قافیه‌ها بر دل‌ات نشسته‌اند و نغمۀ این ابزار، لبخند به لبت نشانده... بدان که این تلاش، بی‌هیچ چشم‌داشتی رقم خورده؛ اما نسیم حمایت تو، ادامۀ راه را برای ما هموارتر خواهد کرد.

حمایت از ما

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.