زاب

معنی زاب
(اِخ) نهری است میان سوراء و واسط و نهر دیگری است نزدیک آن و بر هر واحد آن (زاب ها) روستائی است و هر دو روستا را زابان گویند و یا اصل زابیان است منسوب به زاب و عامه زابان گویند (منتهی الارب) ابن البلخی گوید: معنی زاب آن است که بیفکنده اند (نسخه: از بهر تحفیف واو او) (فارسنامهء ابن البلخی « واو » زوآب یعنی که زو، آورده است اما از بهر تخفیف را ص 39 ) یاقوت آرد: چندین نهر را در عراق بنام زاب [ یکی از پادشاهان قدیم ایران ] خوانند و گاه هر یک از آن نهرها را زابی و تثنیهء آن را زابیان [ یا زابیین ] گویند چنانکه ابوتمام در شعری که برای حسن بن وهب گفته و از موصل نزد وی فرستاده است گوید: قد اثقب الحسن بن وهب للندی ناراً جلت انسان عین المجتلی ما انت حین تعد ناراً مثلها الا کتالی سوره لم تنزِل قطعت الیّ الزابیین هباتُه التاث مأمول السحاب المسبل و لقد سمعت فهل سمعت بموطن صحن العراق یضیف من بالموصل اخطل گوید: اتانی ودونی الزابیان کلاهما و دجله انباء امرّ من الصبر اتانی بأن ابنی نزارٍ تناجیا و تغلب اولی بالوفاء و بالعذر و بهنگام ارادهء جمع زوابی گویند که شامل زاب اعلی و زاب اسفل است (از معجم البلدان) حمدالله مستوفی آرد: باب دهم ذکر بقاع کردستان و آن شانزده ولایت است و حدودش بولایات عراق عرب و خوزستان و عراق عجم و آذربایجان و دیاربکر پیوسته است خفتیان قلعه ای است محکم و بر کنار آب زاب و چند پاره دیه است در حوالی آن (نزهه القلوب ج 3 ص 107 چ لیدن) نام دو رود از توابع رود دجله است یکی از آن دو بزرگ و به زاب اصلی مشهور است و دیگری کوچک و نام آن زاب اسفل است این دو رود در کوهستانهای حدود ایران طرف چپ دجله فرومی ریزد (قاموس الاعلام ترکی) مؤلف جغرافیای غرب آرد: رودهای کردستان را به دو ناحیهء جنوب و شمالی تقسیم می نمائیم و برای رودهائی که در نواحی شمالی جاریند دو ناحیه از حیث جهت جریان میتوان تمیز داد: یکی جهت شمال شرقی و دیگری جهت جنوب غربی معروفترین رودهای نوع اول همان جغتو و تاتاتوی است که بمناسبت موقعیت جبال و وضع پستی و بلندی زمین متوجه حوزهء ارومیه شده و چون کوههای این نواحی پربرف و خصوصاً دارای برفهای دائمی هستند، رودها بالنسبه پرآب تر و بیشتر ایشان شیرین است از رودهای نوع دوم زاب صغیر و کیالوس معروفند اولی از محلی به ارتفاع 2140 متر سرچشمه گرفته نشیبش خیلی تند و دومی بعکس از کوهستانی سرچشمه می گیرد که در مسافت 16 ( فرسخ بیشتر پائین نمی آید و شامل شعباتی است موسوم به چم پس آوه، چم لاوین، چم مسین (جغرافیای غرب ایران ص 40 کیهان گوید: شعبات آن در ساحل یمین عبارت است از: رود صحنه و اورامان که چندان بزرگ نیست ولی شعبات یسار نسبهً مهم و پرآب تر است مانند حلوان و گهواره و دارمه (جغرافیای کیهان ج 1 و جغرافیای طبیعی ص 96 ) جریان آن بسیار نامنظم و در موقع بهار سیلابی و در فصل تابستان بسیار کم آب است (جغرافیای کیهان ج 1 ایضاً ص 97 ) و در ص 12 از جغرافیای سیاسی گوید: رودی است که در ناحیهء کردستان [ آشور سابق ] جاری است و یونانیها آن را لیکوس میگفته اند (جغرافیای کیهان سیاسی ص 12 ) و در ص 97 آرد: سرچشمهء رود زاب از کوه داروجان است و جلگهء زاب را مشروب کرده کوه آهنگران و بزنیان را قطع میکند و وارد رود دیاله میشود در قسمتهای مختلفه به اسامی گاورود و سیروان رود و دیاله نامیده میشود، از کوههای حوالی گردنهء اسدآباد در مغرب کوه الوند سرچشمه می گیرد و از مشرق به مغرب تا سرحد عراق جاری است و از تنگه های باریک راهی برای خود حفر کرده از جبال شاهو و کله سر میگذرد و به طرف جنوب غربی منحرف شده بالاخره به دجله میرسد و رجوع به اخبارالسلجوقیه ص 179 شود - یوم الزاب؛ از وقائع تاریخی عباسیان و امویان است که در کنار رود زاب رخ داده و آن را یوم الزاب و وقعه الزاب خوانند ابن قتیبه گوید: سعیدبن عمر بن جعده المخزومی گوید چونکه با مروان بن محمد در زاب بودم از من پرسید: کیست آنکه در صف مقابل من میجنگد؟ گفتم وی عبدالله بن علی بن عبدالله بن عباس است گفت آیا من او را میشناسم؟ جواب گفتم بدون تردید چگونه آن مرد خوش زبان زیباروی که رنگی زرد و بازوانی لاغر دارد و نزد تو آمده است نمیشناسی؟ بیاد آورد که او را میشناسد، و گفت: یا بن جعده! علی بن ابیطالب خود نیز هماورد من نیست علی (ع) و فرزندانش در این کار بهره ای ندارند این مرد از بنی عباس است و خراسان و مصر او را یاوری میکنند (عیون الاخبار ابن قتیبه ص 205 ) (تاریخ طبری ج 3 کامل ابن اثیر ضمن حوادث سال 145 ) و رجوع بحواشی محمد زکی پاشا بر کتاب تاج جاحظ شود ابن عبدربه در ضمن اخبار مختاربن ابی عبیدهء ثقفی گوید: ابوبکربن ابی شیبه گفت که شریک بن عبدالله از ابی الجویریهء حرمی نقل کرد که چون با ابراهیم اشتر برای نبرد با اهل شام [ عبیداللهبن زیاد و قشون عبدالملک ] بسوی شام میرفتیم ایشان را در زاب ملاقات کردیم و عصر و تمام شب را تا بامداد جنگیدیم و آنان را بقتل رساندیم ابراهیم اشتر گفت من دیشب مردی را که بوی خوش از او برمیخاست کشتم، تصور میکنم ابن مرجانه بوده است بروید وی را بیابید ما از پی انجام دادن دستور وی رفتیم و ابن مرجانه را که میان بیابان به رودرافتاده بود دیدیم و هنگامی که ابراهیم و عبیدالله در زاب روبرو شدند عبیدالله پرسید: حریف من کیست، بدو گفتند ابراهیم اشتر است گفت این همان کودکی است که وی را در حال کبوتربازی واگذاردیم و باز همو [ ابوالجویریه ] گوید: چون ابن زیاد کشته شد، سر او را مختار بمدینه خدمت علی بن حسین (ع) فرستاد پیک حامل سر چنین گوید: نیمه روز هنگامی که غذا تناول میکرد بر او وارد شدم چون آن سر را بدید گفت: سبحان الله مااغتر بالدنیا الا من لیس لله فی عنفه نعمه سر پدر مرا نیز هنگام غذا خوردن نزد ابن زیاد بردند و یزیدبن معن در این باره گوید: ان الذی مات ختاراً بذمته و مات عبداً قتیل الله بالزاب (از عقد الفرید 168 ) و در ص 236 چنین آرد: ابوالجارود سلمی حکایت کرده است از مردی از اهل - چ محمد سعید العریان ج 5 صص 167 خراسان که با مروان کنار رود زاب روبرو شدیم شامیان مانند کوههای آهنین بر ما حمله بردند ما زانو بزمین زده شروع بتیراندازی کردیم شامیان پس از این پاسخ که بحملهء آنان داده شد چون پارهء ابری متفرق و متواری شدند پل هنگام عبور ایشان خراب گردید و تنها یکی از لشکر شام بجا ماند یکی از افراد ما بسوی او رفت و بدست وی کشته شد دیگری نیز رفت و مقتول گردید 244 گوید: ابومسلم لشکر بزرگی تحت امارت قحطبه بن - سومین نیز به دنبال آنان بدست وی بقتل رسید و در ج 5 صص 242 شبیب و عامربن اسماعیل و محرزبن ابراهیم و جمعی از سرداران تجهیز کرد قحطبه با جماعتی عزیمت عراق کرد و نخست وارد گرگان شد و والی آنجا ابن نباته را کشت و شهر را غارت و غنیمت را میان یاران خویش تقسیم کرد سپس به اصفهان رفت و عامربن صباره و بیشتر یاران او را کشت قحطبه پس از قتل عام مرا میگفت تا اینجا هر چه دیدیم و بر هر دشمنی دست یافتیم، امام (محمدبن علی) پیش بینی کرده بود سپس به حلوان رهسپار گردید و ابوعون (عبدالملک بن یزید) را با قریب 30 هزار مرد بسوی مروان بن محمد فرستاد و پس از فتح شهر زور به زاب رفت، و این کار را بدستور ابی مسلم کرد عامربن اسماعیل که ابوعون وی را پیشاپیش خود فرستاده بود، با مروان روبرو گردید و او را کشت سپس قحطبه خود از حلوان به عراق برگشت و کنار زاب با ابن هبیره روبرو گردید نبرد سختی شروع شد و قحطبه شبانگاه بدون آنکه شناخته شود بقتل رسید ابن هبیره نیز فرار کرد و به واسط رفت لشکر سیاه [ سپاه قحطبه ] بامدادان که سردار خود را نیافتند حسن بن قحطبه را به امارت برگزیدند و کار عراق را یکسره کردند و بنام ابی العباس بیعت گرفتند این داستان در 13 ربیع الاول سال 132 ه ق اتفاق افتاد و در این وقت بود که ابی العباس عم خود عبدالله بن علی را برای نبرد با مروان و اهل شام و برادر خویش ابی جعفر را برای نبرد با ابن هبیره به واسط فرستاد و خود در کوفه اقامت گزید تا خبر فرار مروان در زاب رسید - انتهی میدانی در مجمع الامثال آرد: یوم الزاب لمروان بن محمد علی الخوارج (مجمع الامثال میدانی) ابراهیم بن الولید اندر آب زاب غرقه شد و بازندیدندش (مجمل التواریخ و القصص ص 451 ) و در ص 325 همان کتاب آمده: و چنین روایت است که از سپاه خراسان هفت هزار با عبدالله [ بن علی ]بودند، چون شنیدند که ابومسلم روی بدو دارد همه را سلاح بستد و بازداشت تا بسپاه بومسلم نپیوندند بخویشان و هم شهریان، پس دوهزار مرد را بفرستاد به در آن قلعه که ایشان را بازداشته بودند تا تیغ بکشیدند و همه را به یک روز بکشتند و ابومسلم شش ماه با وی حرب کرد بظاهر حرّان بکنار زاب تا او را هزیمت کرد، و عبدالله با برادرش عبدالصمد بسوی برادرشان سلیمان به بصره بگریخت و آنجا پنهان ببود یاقوت حموی دربارهء یوم الزاب گوید: واقعه ای است که میان مروان بن محمد از یک طرف و بنی العباس از طرف دیگر نزدیک زاب اعلی بین موصل و اربل رخ داده است (معجم البلدان ج 4 ص 365 ) مرحوم اقبال در خاندان نوبختی آرد: در عصر محمد امام و پسرش ابراهیم امام، دعاه بنی عباس در عراق و خراسان که پیش از هر یک از ولایات دعوت ایشان را اجابت کرده بودند، فعالیت مهمی بر ضد بنی امیه از خود نشان دادند، و با وجود این که خلفاء و عمال اموی جمعی از طرفداران ابراهیم را کشتند باز بقلع مادهء شیعیان راوندی موفق نیامدند و این طائفه که در خراسان پس از وفات محمد بن علی امام ( 124 ه ق) جامه های خود را سیاه کرده به اسم مسوّده معروف شدند و اکثرشان از دهقانان خراسان و نجیب زادگان ایرانی بودند، بدستیاری ابومسلم خراسانی و ابوسلمه حفص بن سلیمان خلال همدانی بالاخره دولت اموی را در سال 132 هجری برانداختند و در وقعهء زاب غلبهء عنصر ایرانی را بر عرب ثابت و افتتاح دورهء جدیدی را در تاریخ خلافت و تمدن اسلامی اعلان کردند (خاندان نوبختی عباس اقبال ص 65 ) مؤلف تاریخ اسلام در شرح واقعهء زاب و عوامل آن آرد: قحطبه [ بن شبیب ] که بمرکز ایران رسیده بود بتعاقب دشمن پیش میرفت بالاخره لشکریان خلیفهء اموی که از جلو قحطبه فرار میکردند پس از تخلیهء همدان در نهاوند بمقاومت ایستادند و پس از چند ماه تسلیم شدند (ذی القعده 131 ه ق) لشکر خراسان شاهراه معمولی کرمانشاه - حلوان - خانقین را گرفته از فلات ایران بجلگهء عراق سرازیر شد و ناگهانی بر سر دشمن فرود آمد در گیر و دار فتح، قحطبه شبی بطرز مجهولی نابود شد ولی پسرش حسن که خود سردار رشید و باشهامتی بود فتح را انجام داد و یکسره وارد کوفه شد (محرم 132 ه ق) پیش از این واقعه ابراهیم امام را در حمیمه بفرمان مروان گرفته بودند و بعد در زندان کشتند، و برادر او ابوالعباس عبدالله بن علی با عده ای از خویشاوندان فراراً خود را بکوفه نزد شیعیان آنجا رسانده بود، در آن هنگام که حسن با لشکر وارد کوفه شد شیعیان این عبدالله را بحکم آنکه ابراهیم او را وصی و جانشین خود قرار داده بود بخلافت برداشتند (ربیع الاول 132 ه ق) و ابوسلمه خلال را که رئیس شیعیان و مدیر تبلیغات کوفه بود و اخیراً تمایلی به علویها پیدا کرده بود در مقابل کار واقع شده قرار دادند در این موقع مروان از حرّان بیرون آمده و از راه موصل روانهء کوفه شد دسته ای از لشکر خراسان به استقبال او رفت و در کنار رود زاب بزرگ جنگ درگرفت و از جمادی الاخری تا یازدهم آن ماه طول کشید و مروان شکست فاحشی خورد این جنگ که بجنگ زاب معروف است دولت امویان را خاتمه داد مروان با لشکر شکست خوردهء خود به حران رفت و از آنجا به دمشق شتافت که مگر در آنجا پناهی بیابد و نیافت پس به مصر سفلی و از آنجا بمصر علیا رفت و بالاخره در بوصیر (در مصر علیا) با لشکر خراسان که همه جا بتعاقب او آمده بودند مصاف داد و در میدان مبارزه کشته شد و سرش را بریدند و برای ابوالعباس سفاح بکوفه فرستادند افراد بنی امیه را در همه جا جستند و کشتند و باروی شهر دمشق را ویران کردند و قبور خلفاء اموی را شکافته استخوانها را سوزانیدند از این تعقیب و کشتار یکی از نوادگان هشام بن عبدالملک بنام عبدالرحمن جان در برد و خود را به اندلس انداخت و در آنجا خلیفه شد و سلسلهء امویان اندلس از او آغاز شد شام که با زوال امویان مقام خود را ازدست رفته میدید بفکر طغیان افتاد سرداری از آل مروان نامش ابوالوردبن الکوثر در قنسرین قیام کرد و یکی از اعقاب یزیدبن معاویه را بخلافت برداشت و او ابومحمد زیادبن عبدالله معروف بسفیانی بود عمدهء لشکر سفیانی را قیسی ها تشکیل داده بودند این قیام در جنگ مرج الاخرم در نزدیک قنسرین در اواخر سال 132 ه ق سرکوبی یافت ابوالورد در جنگ کشته شد و سفیانی بتدمر و از آنجا بحجاز گریخت و در آنجا بدست ابوجعفر منصور افتاده بقتل رسید با زوال امویان زمام حکومت از دست اعراب بیرون آمد و بدست طرفداران بنی عباس یعنی ایرانیان افتاد و ایجاد بغداد نیز این تحول را نشان داد زبان کشور هنوز عربی بود، اما ادبیات و رسوم زندگانی همه تحت تأثیر این تحول قرار گرفت و تمدن تازه ای آغاز شد جنگ زاب نقطهء مقابل جنگ قادسیه بود و ایرانیان قدرتی را که در آنجا باخته بودند در اینجا بدست (177 - آوردند (تاریخ اسلام تألیف علی اکبر فیاض صص 175.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.