ریگ شوی
(نف مرکب) ریگ شو کسی که می شوید ریگهای آمیخته به ذرات طلا را (ناظم الاطباء (||) اِمص مرکب) شستن ریگ تا خردهء زر و نقره از آن حاصل کنند (از غیاث اللغات) - ریگ شو، ریگ شوی کردن؛ شستن ریگ زرگری (آنندراج) شستن دانه ها و حبوب را در ظرف پرآب تا ریگ و مواد دیگر مخلوط بدان ته نشین شود (یادداشت مؤلف) : کجا افتادی ای دردانهء مقصود از دستم که من با سیل خون این خاکدان را ریگ شو کردم صائب تبریزی (از آنندراج).