آبداری
(حامص مرکب) شغل آبدار :
سوی آبداری رسید آبدار
نکوهیده خواندار برشد بدار.
شمسی (یوسف و زلیخا).
|| طراوت. تازگی. ریّ :
بدین آبداری و این راستی
زمان تا زمان آیدش کاستی.فردوسی.
|| (اِ مرکب) اسبی یا استری که بر آن اثاث آبدارخانه حمل کنند و نیز خود آن اثاث را آبداری گویند. || نمدی از جنس پست که در سفرها همراه دارند گستردن در منازل را.
سوی آبداری رسید آبدار
نکوهیده خواندار برشد بدار.
شمسی (یوسف و زلیخا).
|| طراوت. تازگی. ریّ :
بدین آبداری و این راستی
زمان تا زمان آیدش کاستی.فردوسی.
|| (اِ مرکب) اسبی یا استری که بر آن اثاث آبدارخانه حمل کنند و نیز خود آن اثاث را آبداری گویند. || نمدی از جنس پست که در سفرها همراه دارند گستردن در منازل را.
درگاه به پرداخت ملت برای ووکامرس
اتصال فروشگاه شما به شبکه به پرداخت ملت برای پرداخت آنلاین سریع و مطمئن با تمامی کارتهای عضو شتاب
مشاهده جزئیات محصول
