ره جوی
[رَهْ] (نف مرکب) ره جو راه جوی که راه را بجوید که در جستجوی راه باشد : سپه دشمن او را رمه ای دان که در او نه چراننده شبان است و نه ره جوی نهاز فرخی از اندیشهء دل سبک پوی تر ز رای خردمند رهجوی تراسدی رجوع به راه جو و راه جوی شود.