رها
[رَ] (نف)( 1) خلاص (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء) جدا آزاد : ز شادی مبادا دل او رها شدم من ز غم در دم اژدهافردوسی رها نیست از مرگ پران عقاب چو در بیشه شیر و چو ماهی در آب فردوسی رها نیست از چنگ و منقار مرگ سرپشه و مور تا پیل و کرگفردوسی بیخرد گرچه رها باشد در بند بود با خرد گرچه بود بسته چنان دان که رهاست ناصرخسرو ||رهایی (از آنندراج) : به هر خیر دوجهانی امید دار گر از بند آزت امید رهاست ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 74 ||) آزاد (ناظم الاطباء) رهیده رسته مقابل گرفتار و با لفظ کردن و شدن مستعمل (آنندراج) نجات یافته خلاص شده (از قید و بند) (فرهنگ فارسی معین) خلاص شده آزادشده (از ناظم الاطباء) مستخلص یله طالق مُطْلَق از رستن یا رهیدن رسته رهیده (از یا از مصدر رهیدن « الف » + « ره » یادداشت مؤلف) ( 1) - صفت دائمی و مفعولی از رَستَن از بن مضارع.