روی
(ن مف مرخم / نف مرخم) مخفف روییده و روینده (یادداشت مؤلف) روییده (از آنندراج) و اغلب به صورت ترکیب آید - خودروی؛ خودرو که خودش روییده باشد که کسی آن را نکارد : خواب از خمار بادهء نوشین بامداد بر بستر شقایق خودروی شود (|| فعل امر) امر به روییدن (آنندراج) رجوع به روییدن شود « خ» خوشتر است سعدی رجوع به همین مدخل در حرف.