روضه

معنی روضه
[رَ ضَ / ضِ] (ع اِ) نوحه سرایی بر مصائب اهل بیت رسول (ص) به نثر مأخوذ از روضه الشهداء تألیف ملاحسین واعظ کاشفی، مقابل تعزیه که نوحه سرایی به نظم است (از یادداشت مؤلف) ذکر مصیبت حضرت حسین ملاحسین کاشفی معاصر سلطان حسین بایقرا و امیر علیشیر نوایی در قرن دهم ه ق کتابی در این مورد به نام روضه الشهدا نوشت که در مجالس سوگواری آن حضرت عیناً آن کتاب را برای مردم می خواندند و خوانندگان را روضه الشهدا خوان می گفتند و کم کم روضه الشهداخوان را روضه خوان گفتندی و کلمهء روضه را بر ذکر مصیبت اطلاق نمودندی (ناظم الاطباء) - روضهء ماه محرم؛ مجمعی که در ایام عاشورا در آنجا گرد آمده روضه الشهدا می خوانند و گریه می کنند و ماتم می گیرند (آنندراج) : ما را که ا ز فراق بتان دیده پرنم است گلگشت باغ روضهء ماه محرم است اشرف (از آنندراج ||) باغ و مرغزار یعنی سبزه زار (غیاث اللغات) مرغزار (صراح اللغه) باغچه (التفهیم) چمن چمنزار : گر فراز آیند و شعر اوستادم بشنوند تا غریزی روضه بینند و طبیعی نسترن منوچهری رفت سرما و بهار آمد چون طاووس بسوی روضه برون آمد هر محبوس منوچهری گروهی گفته اند که وی (روی نیکو) باران رحمت است که روضهء معرفت را تازه گرداند (نوروزنامه) انسیان را هم از مصحف انس روضهء انس و جان کنید امروزخاقانی بیضهء مهر احمدی جبهتش از گشادگی روضهء قدس عیسوی نکهتش از معنبری خاقانی بی نسیم رضات روضهء عمر سر نشوونمو نمی داردخاقانی وی روضهء بوستان دولت در دخمهء پادشات جویمخاقانی من به چنین شب که چراغی نداشت بلبل آن روضه که باغی نداشتنظامی پیر چو زان روضهء مینو گذشت بعد مهی چند بدان سو گذشتنظامی شدند آن روضهء حوران دلکش به صحرایی چو مینو خرم و خوشنظامی من الیف مرغزاری بوده ام در ظلال روضه ها آسوده اممولوی چون روضهء ربیع پر نقش بدیع کردند (از ترجمهء تاریخ یمینی ص 421 ) تا مر این روضهء رضا و حدیقهء علیا چون بهشت به هشت باب اتفاق افتاد (گلستان) گلشن و گل روضه و بستان بهم سرو و چمن رستم و دستان بهمخواجو - روضه رنگ؛ سبزرنگ (از ناظم الاطباء) (آنندراج) زنگاری : صبح ظفر تیغ اوست حوروش و روضه رنگ روضهء دوزخ اثر حور زبانی عقابخاقانی - روضه روضه؛ باغ باغ باغ در کنار باغ کنایه از باغها و روضه های بسیار : روضه روضه همه ره باغ منور بینند برکه برکه همه جو آب مصفا شنوندخاقانی - روضهء فیروزه رنگ؛ کنایه از آسمان (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از برهان) - روضهء است زیرا تشبیه « ارم » تصحیف « کرم » کرم؛ به احتمالی ضعیف نام باغی از آن شیخ ابواسحاق بوده و به احتمالی بسیار قوی جوانمردی به باغ معقول نیست و تعبیر در روضهء جوانمردی (باغ جوانمردی) اصلا شنیده نشده است و معنی ندارد و به معنی اخیر باشد که خواجه در بیت زیر « گلستان ارم » نیز مراد معنی معروف نیست بلکه باید باز مراد باغی از شیخ ابواسحاق باشد و شاید همان بدان اشاره می کند: در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا زلف سنبل به نسیم سحری می آشفت و هیچ بعید نیست که باغ ارم امروزی در شیراز با روضهء ارم قدیم یکی باشد یعنی این باغ ارم یا در محل روضهء ارم قدیمی واقع است یا این تسمیه حاکی و یادگار از تسمیهء قدیمی می باشد (از حواشی دیوان حافظ بقلم علامه قزوینی) : فرشته ای بحقیقت سروش عالم غیب که روضهء کرمش نکته بر جنان گیردحافظ || کنایه از بهشت است : تنت گورست و پا الحد دلت تابوت و جان مرده فراغت روضهء خرم مشقت دوزخ نیران ناصرخسرو همی گفت و در روضه ها می چمید کزآن خاربرمن چه گلها دمید سعدی (بوستان) - روضهء آتشین؛ کنایه از دوزخ : روضهء آتشین بلارک تست باد جودی شکاف ناوک تستخاقانی - روضهء باغ رفیع؛ باغ بهشت (از ناظم الاطباء) (از برهان) (آنندراج) : از گل آن روضهء باغ رفیع ربع زمین یافته رنگ ربیعنظامی - روضهء ترکیب؛ جسد آدمی و قالب مردم (از شرفنامهء منیری) (آنندراج) (از برهان) (از انجمن آرا) (از ناظم الاطباء) : روضهء ترکیب ترا حور ازوست نرگس بینای ترا نور ازوستنظامی - روضهء جاوید؛ کنایه از بهشت (از آنندراج ||) - کنایه از ذات حق (آنندراج) - روضهء خلد؛ روضهء رضوان باغ بهشت (یادداشت مؤلف) : یکی را سد مأجوج است دیوار یکی را روضهء خلد است بالانعنصری - روضهء خلد برین؛ کنایه از بهشت است : روضهء خلد برین خلعت درویشان است مایهء محتشمی خدمت درویشان است حافظ - روضهء خوب؛ بهشت (ناظم الاطباء) - روضهء دارالسلام؛ کنایه از بهشت است : آخور خر کس نکرد روضهء دارالسلام کس جل سگ هم نساخت خلعت بیت الحرام خاقانی در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند آدم بهشت روضهء دارالسلام راحافظ بر نگاری دلنشین چون قصر فردوس برین گلشنی پیراهنش چون روضهء دارالسلام حافظ - روضهء دوزخ اثر؛ کنایه از شمشیر است : صبح ظفر تیغ اوست حوروش و روضه رنگ روضهء دوزخ اثر حور زبانی عقابخاقانی - روضهء دوزخ بار؛ کنایه از شمشیر آبدار است (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از شرفنامهء منیری) (برهان) (از مجموعهء مترادفات) - روضهء رضوان؛ بهشت باغ بهشت (یادداشت مؤلف) : رضای او به چه ماند به سایهء طوبی خصال او به چه ماند به روضهء رضوان فرخی ولایت تو ز امن ای امیر چون حرم است ز خرمی و خوشی همچو روضهء رضوان فرخی من ز دیدار شه جدا ماندم آدم از خلد و روضهء رضوانفرخی گر نسیم کرمش بر در دوزخ گذرد هاویه خوبتر از روضهء رضوان گردد منوچهری پدرم روضهء رضوان به دو گندم بفروخت ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم حافظ - روضهء رضوانی؛ کنایه از نوشته هایی که چون بهشت آراسته و زیباست : همه نسختها من داشتم و بقصد ناچیز کردند دریغا و بسیار دریغا که آن روضه های رضوانی بجای نیست (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 279 ) - روضهء رفیع؛ کنایه از بهشت است (از انجمن آرا) و رجوع به ترکیب روضهء باغ رفیع در ذیل همین ماده شود - روضه وار؛ مانند روضه مانند باغ بهشت باصفا و خرم همچون باغ و گلستان در صفا و نزهت چون باغ بهشت : گر گوشتان اشارت غیبی شنیده نیست برخاک روضه وار فریبرز بگذریدخاقانی || گور قبر تربت مزار (از یادداشت مؤلف) مقبره مرقد : روضهء مقدس پیغمبر(ص) با بسیار صحابه آنجا [ در مدینه ] است (حدود العالم) و همانجا [ در مدینه ] منبر و مسجد و روضهء پیغامبر (ص) است (مجمل التواریخ و القصص) روضهء او [ حضرت محمد ص ] به مدینه الرسول اندر حجرهء عایشه هم پهلوی مسجد (مجمل التواریخ و القصص) وقت قدوم روضه ترا مرحبا زده صدق دلت به حضرت او نورهان شده خاقانی روضهء پاک رضا دیدن اگر طغیان است شاید ار بر ره طغیان شدنم نگذارندخاقانی تو شب به روضه ای نبوی زنده داشته عین اللهت به لطف نظر پاسبان شدهخاقانی بر سر روضهء معصوم رضا شبه رضوان شوم ان شاء الله گرد آن روضه چو پروانهء شمع مست جولان شوم ان شاء اللهخاقانی کنم درخواستی زآن روضهء پاک که یک خواهش کنی در کار این خاک نظامی -روضهء غرا؛ کنایه از بارگاه و مسجد حضرت رسول (ص) : البنی النبی آرند خلایق به زبان امتی امتی از روضهء غرا شنوندخاقانی (|| اصطلاح فقه) مقدار فاصله ای که بین قبر پیغمبر (ص) و منبر در مسجدالنبی (در مدینه) موجود است (یادداشت مؤلف).
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.