روسیه
[یَهْ] (ص مرکب) مخفف روسیاه کسی که بخاطر کارناروا که مرتکب شده شرمنده است : گر به پیری دانش بدگوهران افزون شدی روسیه تر نیستی هر روز ابلیس لعین منوچهری ای ز خجالت همه شبهای تو روسیه از روز طربهای تونظامی زن چو انگور و طفل بی گنهست خام سرسبز و پخته روسیهتنظامی و رجوع به روسیاه شود.