روسپید
[سِ] (ص مرکب) کسی که سرافراز باشد بخوبی کاری که کرده است روسفید : شبی دارم سیاه از صبح نومید درین شب روسپیدم کن چو خورشید نظامی دو پروانه بینم درین طرفگاه یکی روسپید است و دیگر سیاهنظامی تا نفکندند نرست آن امید تا نشکستند نشد روسپیدنظامی قدم بتربت عاشق ز ساق سیمین نه که روسپید بروز حساب برخیزد ؟ (از آنندراج ||) این لفظ را بر زنان بدکاره بر سبیل طعن اطلاق کنند که: ای روسپید، یعنی روسیاه و به این معنی روسپی مخفف آن است (آنندراج) و رجوع به روسپی شود.