روبراه
[بِ] (ص مرکب) عازم حرکت و سفر (فرهنگ نظام) رجوع به روبراه شدن و روبراه کردن شود || آماده (آنندراج) آماده و مهیا و حاضر برای کار || مرتب و منظم و آراسته (ناظم الاطباء ||) شخص مطیع امین مشغول به کار خود (از فرهنگ نظام||) برگشته از رفتار نادرست و خلاف.