رنگریز
[رَ] (نف مرکب) صاحب غیاث اللغات از قول سروری و مؤید و دیگران (و به تبعیت از او آنندراج) آرد: این لفظ بزیادت یای تحتانی غلط است و صحیح آن رنگرز است و اگر به معنی نقاش و مصور و معمار گویند صحیح باشد - انتهی اما این مطلب یعنی غلط بودن رنگریز صحیح نیست و رنگریز در نظم و نثر قدما در معنی رنگرز استعمال شده است : صباغ؛ رنگریز (مهذب الاسماء) (دهار) ممصل؛ پالونه یا پاتیلهء رنگریز که در آن رنگ کند (منتهی الارب) این دهر رنگریز مرا صوف و اطلس است این چرخ نقره خنگ مرا اسب و استر است سیدحسن غزنوی تیغ تو رنگریز و ضمیر تو نقش بند خلق تو گل فروش و زبانت شکرگر است سیدحسن غزنوی نقش بند چمنش باد ز چین لطف است رنگریز شمرش ماه ز چرخ کرم است( 1) اثیرالدین اخسیکتی ( 1) - در این مصراع صنعت ایهام بکار رفته است و رنگ ریز بمعنی خونریز هم می تواند باشد، زیرا یکی از معانی رنگ خون است رجوع به رنگ شود.