رمام
[رِ] (ع ص، اِ) جِ رَمیم (دهار ||) جِ رِمّه (از اقرب الموارد ||) حبل رمام؛ رسن پوسیده (منتهی الارب) (المنجد) رسن کهنه و پوسیده (آنندراج ||) جِ رِمّه استخوانهای پوسیده (از اقرب الموارد) (آنندراج ||) مورچهء پردار و کرمک چوبخوار (از منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) رجوع به رمیم و رِمّه شود.