رگ بند
[رَ بَ] (اِ مرکب) به عربی جبیره و بهندی پطی نامند و آن خون را بازدارد (آنندراج) (غیاث اللغات) تسمه ای است فصادان را که روی محل فصد بر بازو بندند (شعوری) جبیره و رفاده ای که بروی رگ فصدکرده و جراحت بندند (ناظم الاطباء) هر دستمال و پارچه ای که در جراحی بر رگهای نشترخورده بندند رفاده (منتهی الارب ذیل مادهء رفد) معصب (تفلیسی) (ملخص اللغات) عصابه (مهذب الاسماء).