رکیب
[رَ] (ع ص، اِ) چیزی اندر چیزی نشانده (منتهی الارب) (آنندراج) چیزی نشانده شده در چیزی دیگر، مانند نگین در انگشتری (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد ||) آنکه با دیگری هم سوار باشد (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) آنکه با دیگری دو ترکه سوار شود (از اقرب الموارد ||) گرد زمین یعنی پاره ای از زمین که کناره های آن را بلند کرده باشند و در آن سبزی یا زراعت کارند یا جوی میان دو کرد زمین یا جوی میان دو بستان خرمابن یا کشتزار ج، رُکُب (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)( 1) (از ناظم الاطباء ||) خرمابن بر یک رسته بر جدول و غیر آن نشانده (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء ||) کشتزار ج، رُکُب (از اقرب الموارد ||) راکب، مانند ضریب و صریم برای ضارب و صارم (از اقرب الموارد) 1) - در اقرب الموارد بصورت دو معنی مستقل آمده است ).