رقیق
[رَ] (ع ص، اِ) بنده و مملوک ج، اَرقاق و رِقاق و قد یطلق علی الجمع گویند عبید رقیق (ناظم الاطباء) و یستوی فیه الواحد والجمع و قد یجمع علی رِقاق (منتهی الارب) به معنی بنده واحد و جمع دروی یکسان است و بندرت بر رِقاق جمع بسته شود (آنندراج) بنده ج، ارقاء (مهذب الاسماء) (از دهار) (از منتهی الارب) بنده، برای مفرد و جمع گویند: عبد رقیق و عبید رقیق و نیز گفته اند آن برای مؤنث نیز آید و گویند: امه رقیق و رقیقه (از اقرب الموارد ||) تنک از هر چیزی (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (منتهی الارب) مقابل غلیظ ج، اَرِقّاء (از اقرب الموارد) تنک و شمشیر تنک را نیز گویند (مهذب الاسماء ||) هر چیز مایع و تنک (لغت محلی شوشتر نسخهء خطی کتابخانه مؤلف) سیال آبکی تنک گشاده آبناک مقابل غلیظ مقابل ستبر مقابل زفت و سفت: آش رقیق؛ آش تنک دم رقیق؛ خون تنک (یادداشت مؤلف) - رقیق گردیدن؛ نازک و لطیف گشتن : اندر آیند اندرین بحر عمیق تا که گردد روح صافی و رقیقمولوی || - آبکی شدن || تنک و نازک مانند کاغذ (ناظم الاطباء) نازک مقابل ضخیم و کلفت (از فرهنگ فارسی معین) : و به هر دو ابهام آن را از هم بازکنند چندانکه غشا رقیق بود بدرد و اگر غشا غلیظ بود به میانگاه آن به مبضعی بشکافند (ذخیرهء خوارزمشاهی) روی و خال و ابرو و لب چون عقیق گوییا خور تافت از پردهء رقیقمولوی || نرم ج، رِقاق (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج) سندس دیبایی رقیق است؛ یعنی دیبایی تنک و نرم مقابل خشن (فرهنگ فارسی معین) مقابل ستبر - رقیق القلب؛ نرم دل و حلیم و سلیم و مهربان و رحیم (ناظم الاطباء) دل نازک نازک دل (یادداشت مؤلف ||) صاف و نرم و ملایم و نازنین و ظریف (ناظم الاطباء) - رقیق البدن؛ نرم و نازک بدن و ظریف (ناظم الاطباء ||) باریک (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین) - رقیق الانف؛ باریک بینی نرم بینی (از اقرب الموارد) - رجل رقیق الحال؛ اندک مال (از اقرب الموارد) - رقیق الحاشیه؛ کسی که در بند و بست کارها چندان استوار نباشد (ناظم الاطباء ||) - آنکه دارای کاری جزیی بود (از ناظم الاطباء) - عیش رقیق الحواشی؛ زندگی فراخ و پرنعمت (از اقرب الموارد) ||سهل ساده ملایم دور از تنافر : شعری پاکیزه مشتمل بر الفاظ رقیق و معانی جزیل انشاء کردی (ترجمهء تاریخ یمینی ص 240 ) - رقیق اللفظ؛ آنچه از سخن سهل و عذب باشد (از اقرب الموارد) - رقیق المعانی؛ لطیف (اقرب الموارد ||) لاغر|| شفیق و مهربان سلیم و رحیم || پست و دون (ناظم الاطباء ||) قرصی است که از آرد سرشته با روغن زیت آلوده با سایر تقدمات در حضور خداوند می برند (قاموس کتاب مقدس).