رفته
[رُ تَ / تِ] (ن مف) اسم مفعول مشتق از رفتن به معنی جاروب شده (از ناظم الاطباء) روفته روبیده (فرهنگ فارسی معین) : ای زودگرد گنبد بررفته خانهء وفا به دست جفا رفتهناصرخسرو تا غنچهء گل شکفته گردد خار از در باغ رفته گرددنظامی|| جاروب کرده به مجاز غارت کرده : زندگی می گذشت آشفته بارها خانهء پدر رفتهاوحدی || خاکروبه (ناظم الاطباء).