رفاه
[رَ] (ع مص)( 1) فراخ و آسان شدن زندگانی کسی (منتهی الارب)( 2) رَفاهیَه (المنجد) (اقرب الموارد) رَفاهَه (المنجد) زندگانی فراخ و به عیش زیستن (لغت محلی شوشتر نسخهء خطی کتابخانهء مؤلف) فراخ زیستن رفاهت رفاهیت (یادداشت مؤلف) رجوع به رفاه و رفاهیه شود ( 1) - در فارسی رِفاه هم تلفظ شود ( 2) - در منتهی الارب مصدر کلمه نیامده است.