رفاده
[رِ دَ] (ع اِ) رفاده( 1) پارچه ای که بدان جراحت را بندند رگ بند خسته بند حقیبه (یادداشت مؤلف) خسته بند هر چیز که بدان زخم را بندند مریشم (ناظم الاطباء) : آنچه حاضر بود از این داروها بر جراحت ذرور کنند و خرقهء کتان به سپیدهء خایهء تخم مرغ تر کنند و بر ذرور نهند و رفاده به شراب انگوری قابض تر کرده بر زبر آن نهند و ببندند (ذخیرهء خوارزمشاهی) رفادهء کتان است به سرکه و گلاب (ذخیرهء خوارزمشاهی) زردهء خایهء مرغ و روغن گل بنفشه پاکیزه بردارد و بر پشت چشم رفاده بر زبر پنبه نهد و به عصابه ببندد (ذخیرهء خوارزمشاهی) رفاده را به شراب و روغن زیت تر کنند و برنهند و ببندند تا دیگر روز (ذخیرهء خوارزمشاهی)مرهم (ناظم الاطباء ||) زین (اسب و غیره) (فرهنگ فارسی معین) زین (یادداشت مؤلف) رجوع به Bandage - ( رفاده شود ( 1.