رضی
[رَ] (اِخ) رضی لالاء یا شیخ رضی، علی بن سعیدبن عبدالجلیل غزنوی جوینی از اکابر عرفا و صوفیه و از مریدان شیخ نجم الدین کبری و عموزاده یا نوهء حکیم سنایی و یا نتیجهء خود حکیم سنایی بود که جدش عبدالجلیل پسر وی بوده است و به هر حال لالا در کثرت مجاهده و ریاضت و ترک دنیا اوحد عرفا بود و مسافرتها کرد و به فیض حضور اکابر مشایخ طریقت نایل گردید و از دست صد و بیست و چهار یا شصت و چهار تن از ایشان خرقه پوشید و به نوشتهء خزینه الاصفیاء در هندوستان به صحبت ابوالرضای هندی نایل گشت و شانهء محاسن مبارک حضرت رسالت (ص) را که برای او نزد وی امانت بود گرفت (والعهده علیه) و از اشعار لالاست: هم جان به هزار دل گرفتار تو هست هم دل به هزار جان خریدار تو هست اندر طلبت نه خواب دارد نه قرار هر کس که در آرزوی دیدار تو هست عشق ارچه بسی خون جگرها دهدت می خور چو صدف که هم گهرها دهدت هر چند که بار عشق باری است عظیم چون شاخ بکش بار که برها دهدت لالا در سال 642 ه ق یا ( 643 ) در غزنه درگذشت و مابین روضهء سلطان محمود غزنوی به خاک سپرده شد بنابر قول اول (سیداکرم علی بن سعید = 642 ) و بنابر دومی (شاهباز هوای عالم قدس = 337 و نفحات الانس صص - 643 ) ماده تاریخ اوست (از ریحانه الادب ج 2) رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 جزء 3 صص 336 389 و مجالس النفائس ص 319 (مادهء رضی الدین علی لالاء) و تاریخ گزیده ص 791 و 789 و فرهنگ سخنوران و ریاض - 391 221 و صبح گلشن ص 178 و قاموس الاعلام ، 206 و تذکره الشعراء ص 222 ، 78 و ریاض السیاحه ص 207 ، العارفین ص 79 260 شود ، ترکی ج 3 و هفت اقلیم نسخهء خطی کتابخانهء سپهسالار ص 335 و ریاض الجنه روضهء 4 ص 261.