رضی
[رَ ضی ی] (ع ص) خشنود (غیاث اللغات) (یادداشت مؤلف) (از متن اللغه) خشنود ج، اَرْضیاء، رُضاه (آنندراج) (از منتهی الارب) مرد خشنود (از فرهنگ فارسی معین) مرد خشنود ج، اَرْضیه (ناظم الاطباء ||) ضامن (متن اللغه) ضامن پایندان ج، آمده است (از تاج « ضامر » ارضیاء (یادداشت مؤلف) ضامن چنین است در نسخ و همانطور است در تکمله ولی در نسخ التهذیب العروس، ذیل مادهء رضو ||) ضامر (اقرب الموارد) (از تاج العروس)( 1 ||) محب (اقرب الموارد) (متن اللغه) ( 1) - این معانی آمده است « رِضی » در منتهی الارب و ناظم الاطباء در ذیل.