رضایت
[رِ یَ] (از ع، اِمص) خشنودی و پسندیدگی و میل (ناظم الاطباء) رضایه خشنودی (یادداشت مؤلف) (لغات فرهنگستان) (فرهنگ فارسی معین) از مصادر مجعول است که بجای رضا و رضوان استعمال می شود و اگر هم در لغت عربی موجود بود می بایست سبب و مجوزی نیست (از نشریهء دانشکدهء ادبیات تبریز سال 1 « ی» به « ا» رضاوت باشد زیرا مادهء کلمه واوی است و برای قلب شمارهء 5 ||) قبول رضامندی (از فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء) - رضایت دادن؛ در تداول امروز، قبول کردن نظر طرف و درگذشتن از شکایت یا دعوی (یادداشت مؤلف) - رضایت نامه؛ نوشته ای حاکی از رضایت دادن شاکی یا مدعی (یادداشت مؤلف ||) اجازت رخصت || خوشحالی (از فرهنگ فارسی معین).