رضا
[رِ] (اِخ) یا رضای شیرازی، حکیم شاه رضا معاصر اکبرشاه بود و سفری به هند کرد و در آنجا می زیست و همانجا درگذشت زیاده بر این از حالش معلوم نیست از اوست: سلطان به جهان پرده سرایی زد و رفت درویش به دهر پشت پایی زد و رفت القصه به هر دو روز در گلشن عمر مرغی به سر شاخ نوایی زد و رفت * ای سالک راه خانه سوزی می کن وز شعلهء آن جهان فروزی می کن بر عمر چه مقدار که امّیدت هست درخورد همان کوشش روزی می کن (از ریاض العارفین ص 195 ) و رجوع به فارسنامهء ناصری ج 2 ص 147 و فرهنگ سخنوران شود.