رش

معنی رش
[رَ] (اِ) قسمی از خرمای سیاه (ناظم الاطباء) (از برهان) (لغت محلی شوشتر، نسخهء خطی کتابخانه مؤلف) (از فرهنگ جهانگیری) نوعی خرمای سیاه و بالیده (از فرهنگ فارسی معین) (از شعوری ج 2 ورق 8) خرمای سیاه پرگوشت کم قوت کم شیرینی (از انجمن آرا) (آنندراج) (از فرهنگ رشیدی) (از فرهنگ سروری) خرمای سیاه (فرهنگ خطی) : گر ز سوی بصره می آید هزاران قوصره ازبرای مصلحت چنگال از رش می کند بسحاق اطعمه (از آنندراج ||) نوعی از انجیر (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (از برهان) (لغت محلی شوشتر) (از فرهنگ جهانگیری) (از شعوری ج 2 ورق 8) (از فرهنگ رشیدی ||) سیماب و جیوه (ناظم الاطباء) سیماب (انجمن آرا) (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از ذیل فرهنگ سروری چ دبیرسیاقی) سیماب و زیبق (از برهان) (لغت محلی شوشتر) سیماب که جیوه و ژیوه نیز گویند (از شعوری ج 2 ورق 8 ||) خاکهء برنج یعنی گردی که پس از کوبیدن شلتوک با نمک و حصول برنج بدست می آید (ناظم الاطباء) مخفف رشت رش برنج، نمک و خاکی که از کوفتن برنج با نمک ماند و آن را برای محکم کردن کاهگل بامها بکار برند در برنج پوست آن را می گویند و کنجاره یعنی ثفل کنجد را رهسی می گویند آیا رش و رهشی یکی نیست؟ (یادداشت مؤلف ||) نام روز یازدهم است از هر ماه شمسی، و در این روز سفر و صحبت ممنوع است (از انجمن آرا) (آنندراج) (برهان) نام روز یازدهم از هر ماه شمسی( 1) (ناظم الاطباء) روز هیجدهم از هر ماه شمسی، و در برخی از فرهنگها که یازدهم آمده خطاست (از یادداشت مؤلف) روز هیجدهم از هر ماه شمسی (فرهنگ فارسی معین) (از غیاث اللغات) (از شعوری ج 2 ورق 8) (از سروری) (از فرهنگ رشیدی) روزی است از ماه پارسیان که آن را رش خوانند (لغت فرس اسدی) روز هیجدهم از هر ماه شمسی و در این روز با دوستان صحبت داشتن و سفر کردن ممنوع است (فرهنگ جهانگیری) : می سوری بخواه کآمد رش مطربان پیش دار و باده بکشخسروی چو هور سپهر آورد روز رش ترا زندگی باد پدرام و خوشفردوسی درآمد در آن خانهء چون بهشت به روز رش از ماه اردیبهشتفردوسی می خور کت باد نوش بر سمن و پیلگوش روز رش رام و جوش روز خور و ماه و باد منوچهری (|| اِخ) نام فرشتهء موکل بر این روز (روز هیجدهم از هر ماه شمسی) که عدل نیز در دست اوست (از فرهنگ جهانگیری) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ رشیدی) نام فرشته ای است که موکل روز رش و مدبر امور و مصالحی است که در آن روز واقع شود (از انجمن آرا) (آنندراج) (از شعوری ج 2 ورق 8) بموجب مذهب زرتشت فرشتهء عدالت را گویند، و اصل تلفظ آن رشن است و شکل قدیمتر رشنو بوده (از لغات شاهنامه) نام فرشتهء داد است و روز هیجدهم هر ماه به نگهبانی وی سپرده است و در اوستا نام او رشنو( 2) آمده است و دشمن دزدان و راهزنان و موکل بر عدل و داد (یادداشت مؤلف) نام فرشته ای هم هست که عدل بر دست اوست و مصالح روز رش به او تعلق دارد (برهان) محمد رشن، اوستا رشنو( 3)، پهلوی رشن که صفت است به معنی عادل و دادگر رشن( 4) در اوستا نام فرشتهء عدالت است =» : معین گوید و در یشتها مکرر از او یاد شده، کلمهء رشن از مصدر رز( 5) به معنی مرتب ساختن و انتظام، اشتقاق یافته و به همین معنی در اوستا (از جمله مهریشت بند 14 ) بسیار آمده ایزد رشن با مهر و سروش رابطه دارد، یشتهای متعلق به این ایزدان نیز در اوستا جنب هم جای داده شده چنانکه روزهای سه گانهء شانزدهم و هفدهم و هیجدهم هر ماه منسوب به آنان است در ادبیات متأخر زرتشتی این سه به محاکمهء روز جزا گماشته شده اند و رشن سومین داور روز واپسین است، صفت رزیشته( 6) یعنی راست تر و درست تر، برای او در اوستا یاد شده در پارسی معمو وی را رشن راست و گاه رشن گویند اسدی در لغت فرس (ص 223 ) آرد: بیرونی در فهرست یاد کرده است (از حاشیهء برهان قاطع چ معین) ( 1) - روز هیجدهم چنانکه در « رشن » و در خوارزمی « رسن » روزهای ایران او را Rashnu (3) - Rashnu (4) - Rashn (5) - raz (6) - ( حاشیهء 5 (معنی فرشته) گفته شد (حاشیهء برهان چ معین) ( 2 - razishta.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.