رسی
[رُسْ سی / رُ] (حامص) گلوبندگی شکم پرستی پرخواری شکمخوارگی شکمبارگی پرخوری اکولی (یادداشت مؤلف) : بیلفنج و الفغدهء خویش خور گلو را( 1) ز رسی به سر بر مبرابوشکور بلخی آب می خور زعفرانا تا رسی زعفرانی اندر آن حلوا رسیمولوی و رجوع به رُس شود || حرص آز طمع (یادداشت مؤلف) و رجوع به رُس شود ( 1) - ن ل: شکم را.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.