رژیم
[رِ] (فرانسوی، اِ)( 1) طرز قاعده روش (فرهنگ فارسی معین ||) طرز خوراک و پرهیز طبق دستور پزشک (یادداشت مؤلف) (فرهنگ فارسی معین) - تحت رژیم بودن؛ به دستور پزشک غذا خوردن رژیم گرفتن رژیم داشتن (یادداشت مؤلف) رجوع به ترکیب رژیم گرفتن و رژیم داشتن در ذیل همین ماده شود - رژیم بیماری؛ دستور خوراک بیمار (فرهنگ فارسی معین) (یادداشت مؤلف) - رژیم داشتن؛ صرف غذا برابر دستور پزشک (یادداشت مؤلف) و رجوع به ترکیب رژیم گرفتن در ذیل همین ماده شود -رژیم غذایی؛ دستور خوراک بیمار (فرهنگ فارسی معین) دستور غذای بیمار (یادداشت مؤلف) - رژیم گرفتن؛ رژیم داشتن صرف غذا به دستور پزشک و خودداری از خوردن برخی غذاها طبق تجویز وی (یادداشت مؤلف) و رجوع به ترکیب رژیم داشتن در ذیل همین ماده شود || شکل حکومت طرز ادارهء امور مملکت: رژیم دموکراسی، رژیم دیکتاتوری Regime - ( (فرهنگ فارسی معین) نظام حکومت (فرهنگ رازی) ( 1.