رذاله
[رُ لَ] (ع ص، اِ) رُذال آن که بهتر و جَیّد آن را گرفته باشند (منتهی الارب) (آنندراج) ردی مقابل خیاره (یادداشت مؤلف) آنچه جَیّد آنرا گرفته باشند و تباه و ناسرهء آن مانده باشد و رذالهء هر چیزی بدترین آن است ج، رُذالات (از اقرب الموارد) ثفل چیزی که خلاصهء آن از او کشیده باشند (آنندراج ||) مجازاً به معنی ناکس و فرومایه (از آنندراج) : بلی رذالهء لوم و فضالهء شوم که در کرمان بازمانده اند تا به رعیتی پادشاه و صحرانشینی قانع بودند (المضاف الی بدایع الازمان).