رخص
[رُ] (ع مص) ارزان گردیدن نرخ (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ارزان شدن (مصادر اللغهء زوزنی) (دهار) (از اقرب الموارد) رخص قیمت؛ ارزان شدن آن و صفت آن رخیص است (از اقرب الموارد (||) اِمص) ارزانی (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (دهار) : در اسواق مواضع اقامت ایشان جواهر دیگر قماشان چنان رخص گرفته است که اگر (تاریخ جهانگشای جوینی) - رخص و رفاه؛ ارزانی و آسایش و راحت (یادداشت مؤلف).