رجولیت
[رُ لی یَ] (ع اِمص) رُجولیه مردی مرد بودن (از منتخب اللغات) (آنندراج) (غیاث اللغات) : و در مذهب رجولیت چگونه رخصت یافتی (جهانگشای جوینی) میزنم لاف از رجولیت ز بیشرمی ولیک نفس خود را کرده فاجر چون زن هندی منم سعدی - آلت رجولیت؛ نره (ناظم الاطباء ||) مردی و مردانگی (ناظم الاطباء) : به مردی و شجاعت مذکور و به رجولیت و مبارزت معروف (تاریخ اعثم کوفی ص 77 ) رجوع به رجولیه شود.