رجا
[رَ] (ع اِ) رجاء امید (دهار) (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) امیدواری (دهار) مقابل یأس (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) توقع چشم داشت آرزو مخت (ناظم الاطباء) : کاروان ظفر و قافلهء فتح و مراد کاروانگاه به صحرای رجای تو کند منوچهری خواهی که بخت و دولت گردند متصل با نهمت تو هیچ مکن منقطع رجا مسعودسعد ایام تو در شاهی تاریخ هنر گشت آثار تو در دانش فهرست رجا شد مسعودسعد خواهند ز تو امن فزع یافتگان زآنک در ظلمت و در خوف چراغی و رجایی خاقانی الوداع ای دلتان سوختهء درد فراق در شب خوف نه در روز رجائید همه خاقانی پیش تیرش آهوان را از غم ردّ و قبول شیر خون گشتی و خون شیر آن ز خوف این از رجا خاقانی به دیماه غم آتش غم سپر کن که اینجا ربیع رجایی نیابیخاقانی نه ادریس وارم به زندان خوفی که در هشت باغ رجا می گریزمخاقانی نه از جایی رجایی و نه مهربی را مطلبی و نه دستگیری را تدبیری (ترجمه تاریخ یمینی) درد کو تا در دوا خواهم رسید خوف کو تا در رجا خواهم رسیدعطار چون نه خوفت بماند و نه رجا برهی هم ز ناز و هم ز نیازعطار تا چهل سال آن وظیفه و آن عطا کم نشد یکروز ز آن اهل رجامولوی از کجا این قوم و پیغام از کجا از جمادی جان که را باشد رجامولوی رهی رو که بینی طریق رجا تو و عشق شمع از کجا تا کجاسعدی بر سر خشم است هنوز آن حریف یا سخنی میرود اندر رضا از در صلح آمده ای یا خلاف با قدم خوف روم یا رجا؟سعدی به کام دل نرسیدیم و جان به حلق رسید وگر به کام رسد همچنان رجایی نیست سعدی -امثال: رجاپیشه ناچار ذلت کشد (از امثال و حکم دهخدا ج 2 ص 863 ) - خوف و رجا؛ بیم و امید ترس و امیدواری : به میان قدر و جبر روند اهل خرد ره دانا به میانهء دو ره خوف و رجا ناصرخسرو مایهء خوف و رجا را به علی داد خدای تیغ و تأویل علی بود و همه خوف و رجاش ناصرخسرو نه نومید باش و نه ایمن بخسب که بهتر رهی راه خوف و رجاست ناصرخسرو جز به خشنودی و خشم ایزد و پیغمبرش من ندارم از کسی در دل نه خوف و نه رجا ناصرخسرو محنت و بیم مرا جاه تو ایمن کندم پس ازینگونه مرا جای درین خوف و رجاست مسعودسعد هر روز بامدادان در عفو و خشم او مر خلق را دو صورت خوف و رجا کنم مسعودسعد ببین که کوکبهء عمر خضروار گذشت تو بازمانده چو موسی به تیه خوف و رجا خاقانی پاک شد از یاد وفا زآنکه ما سوختهء خوف و رجا مانده ایمعطار || کرانهء چاه، یا عام است ج، اَرجاء (منتهی الارب) کرانهء چاه (دهار) (ناظم الاطباء ||) کرانه (ترجمان ترتیب عادل ص 51 ) (کشاف زمخشری) (ناظم الاطباء) تثنیه، رَجَوان ج، ارجاء (ناظم الاطباء) کناره (کشاف زمخشری) ناحیه جانب کران کنار (یادداشت مرحوم دهخدا) کرانهء آسمان (دهار (||) ص) ناقه رجاء؛ شتر بزرگ کوهان (مهذب الاسماء) شتر بزرگ کوهان که در رفتن کوهانش بجنبد (ناظم الاطباء).