ربک
[رَ] (ع مص) درآمیختن و نیکو ساختن اشکنه را (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) آمیختن و نیکو گردیدن ثرید (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد) آمیختن (مصادراللغه زوزنی ||) انداختن کسی را در گل و لای (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد ||) ربیکه ساختن (منتهی الارب) (مصادراللغه زوزنی) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ربیکه ساختن و آن طعامی است که از خرما و روغن و ماست سازند (آنندراج) طعامی ساختن از خرما و روغن (تاج المصادر بیهقی).