رب
[رُبْ بَ] (ع حرف جر) حرف جر، یا اسم (دهار) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) بسا، و آن حرف جارّ است و درنیاید مگر بر نکره، یا اسم است (آنندراج) بسیار (غیاث اللغات) (منتخب اللغات) چند بار بسیار بار (ناظم الاطباء) بسا، و آن حرف جارّ است و درنیاید مگر بر نکره، یا اسم است، و گفته شده است کلمهء تقلیل است و در مقام مباهات برای تکثیر آید و یا برای هر دو یا برای هیچکدام گذاشته نشود بلکه آن دو معنی از سیاق جمله فهمیده میشود، و تاء بر آن اضافه شود و گفته شود رُبّه، و ما داخل شود تا ممکن شود به تشدید یا بتخفیف، بعد از آن فعل بیاید پس گفته میشود: رُبّ و رُبّت و ربّتما بالضم و بالفتح، و ربما آمده است، رُب و رب و گاهی هاء بر آن داخل میشود و رُبَّهُ رج قد ضربته گفته شود، پس وقتی که به هاء اضافه میکنیم و آن مجهول است رج را نصب میدهیم به اعتبار تمیز بودن و این هاء بر لفظ واحدی است در هر حال، و کوفیان حکایت کرده اند: ربه رج قد رأیت و ربهما رجلین و ربهم رجا و ربهن نساء، پس آنانکه آن را واحد میگیرند گویند که آن کنایه است از چیز مجهولی، و آنانکه واحد جمله است چنانکه بکسی گویند ما لک جوار (چند جاریه داری؟) گوید: ربهن قد ملکت، و رب در نزد « ربما » نمیگیرند گویند آن نحویان جواب است (از منتهی الارب) مؤلف اقرب الموارد افزاید: آن در حکم زاید است و بچیزی متعلق نمیشود و در نکره شرط بدان افزوده نشده باشد ولی وقتیکه « ما » کرده اند بعد از آن که موصوف باشد تا بتواند مبتدا قرار بگیرد و این در صورتی است که افزوده شد آن را از عمل بازمیدارد و در اینصورت به اسمهای معرفه و همچنین به فعل وارد میشود و گویی ربما زید قائم، ربما « ما » از اقرب الموارد) و رجوع به متن ) « ربما ضربه بسیف صقیل » : قام زید، و ممکن است گاهی عمل کند (با وجود داشتن ما) مانند اللغه و اقرب الموارد شود || اندک (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از متن اللغه) (غیاث اللغات) (منتخب اللغات) (از ناظم الاطباء ||) اکثر اوقات || گاهگاه بعضی اوقات وقت بوقت || شاید اتفاقاً (ناظم الاطباء).