راهنمایی
[نُ / نِ / نَ] (حامص مرکب)راهنمائی عمل راهنمای دلالت و هدایت (ناظم الاطباء) ارائهء طریق رهنمایی رهنمونی راهنمونی راهنمون شدن ارشاد رهبری هدی (منتهی الارب) : و راهنمایی شان کرده بود به چنگ زدن به چیزی که هرگز نگسلد (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 312 ) و راهنمایی کند او را [ القادر بالله را ] بسوی راه راست (تاریخ بیهقی چاپ دکتر فیاض ص 308 ) - ادارهء راهنمایی و رانندگی( 1)؛ نام اداره ای از توابع شهربانی کل کشور ایران که حفظ نظم و قوانین و نظامات مربوط به عبور و مرور وسایط نقلیه و دارندگان و رانندگان آن وسایط و هدایت آنان را بعهده دارد ( 1) - ظاهراً ترکیب، بدون واو عطف، درست تر و رساتر می نماید.