رام
(اِ)( 1) نام روز بیست ویکم از ماههای پارسی چه مطابق رسم زرتشتیان هر یک از سی روز ماه بنام فرشته ای موسوم بوده است : ترا روز رام از جهان رام باد همان باد را با تو آرام بادفردوسی می خور کت باد نوش بر سمن و پیلگوش روز رش و رام و جوش روز خور و ماه و باد منوچهری چو روز رام شاهنشاه کشور بمی بنشست با گردان لشکر (ویس و رامین) بشادی روز رام و روز شنبد فرودآمد به لشکرگاه موبد(ویس و رامین) صاحب انجمن آرا و بتبع او صاحب آنندراج آرد: روز رام و آن مهرگان بزرگ است و روز ظفر یافتن فریدون است بر ضحاک و در این روز پارسیان شکر و پرستش و زمزمه کردندی که از ظلم ضحاک عرب فارغ شده اند و نجات یافته اند (آنندراج) (انجمن آراء) و نیز رجوع به فرهنگهای اسدی، سروری، غیاث اللغات، آنندراج، انجمن آرا، رشیدی، نظام، برهان، لغت محلی شوشتر و منتخب اللغات و مقدمهء ویس و رامین چ محجوب ص 68 شود - رام روز؛ روز رام : رام روز است و بخت و دولت رام ای دلارام خیز و درده جاممسعودسعد و رجوع به رام شود - آذر رام خراد؛ یعنی آتش فره ایزد رام (مزدیسنا ذیل ص 229 ) : دل شاه از اندیشه آزاد شد سوی آذر رام خراد شد فردوسی (از مزدیسنا ص 229 ) و رجوع به ص 167 همان کتاب و روزشماری در ایران باستان ص 51 و 52 و یشتها ص 134 و 135 شود (اِخ) نام ملک موکل بر مصالح روز رام است وآن مهرگان بزرگ است (از منتخب اللغات) (آنندراج) (انجمن آرا) نام فرشته ای است که موکل روز رام و مصالح امور مردم است در آن روز (برهان) (از لغت محلی شوشتر) نام ایزدی است که نگهبانی روز بیست ویکم هر ماه بدو سپرده شده (مزدیسنا پهلوی بمعنی صلح و سازش و آسایش ramishn اوستایی و (rama و) raman 1) - به این معنی نیز از همان ) ( ذیل ص 229 است و بدین معنی در اوستا بارها آمده (یسنا 29 بند 10 و جز آن) و نیز بسا در اوستا به ایزد رام اطلاق گردیده (یسنا 1 بند 3 و)، و در « رامن » و در سغدی « رام » نگهبانی روز 21 هر ماه شمسی با ایزد رام است ابوریحان در فهرست روزهای ایرانی نام این روز را یاد کرده (حاشیهء برهان چ معین) « رام » خوارزمی.