راقی
(ع ص)( 1) بالارونده (آنندراج) (غیاث اللغات) (از ناظم الاطباء) آنکه برشود آنکه پیش رود (یادداشت مؤلف) افسون کننده (دهار) (از اقرب الموارد) افسون کن (از مهذب الاسماء) افسونگر و عزیمت خوان (آنندراج) ((از المنجد) (غیاث اللغات) ج، رقاه، راقون (المنجد) مرد افسونگر (ناظم الاطباء) کسی که بر مریضان افسون و دعا بدمد (آنندراج) (غیاث اللغات) ج، رقاه آید « راق » است که با اعلال بصورت « رقی » (اقرب الموارد) و رجوع به راق شود ( 1) - این کلمه از ریشهء.