رافه
[فِهْ] (ع ص) مرد فراخ عیش تن آسا ج، روافه (منتهی الارب) (آنندراج) (المنجد ||) بعیر رافه؛ شتر سیر علف و بر لب آب آینده هرگاه خواهد (منتهی الارب) (آنندراج ||) مرد مهربان (آنندراج) راحم (منتهی الارب) (المنجد ||) مطیع و ملایم (شعوری ج 2 ورق 14 (||) اِ) نام روز دوازدهم از ماههای فارسی (شعوری ج 2 ورق 14 ) : ترا شد بخت و دولت رام و رافه بشو در عیش و عشرت روز رافه میرنظمی (از شعوری).