ذوزنقه
[زَ نَ قَ] (ع اِ مرکب) (استخوان...) یکی از استخوانهای هشتگانهء مچ دست است که در ردیف دوم استخوانهای مچ (مجاور استخوانهای کف دست) در طرف خارج محاذی اولین استخوان کف دست قرار دارد، این استخوان از پائین به استخوان اول و از بالا بزورقی و از انسی بشبه ذوزنقه و یمین استخوان مشط می پیوندد و از علامات ممیزهء آن سطح کوچکی است که به استخوان اول مشط پیوسته از یمن بیسار مقعر و از قدام بخلف محدب بشکل زین اسب است در سطح قدامی آن دانهء بسیار بر آمده ای است که زائدهء وحشی و تحتانی رسغ است و در طرف انسی این دانه ناودان عمودئی مشاهده میشود که معبر وترعضلهء بزرگ کف است. شبه ذوزنقه - این استخوان از پائین بعظم دویم مشط و از بالا بزورقی و از وحشی بذوزنقه و از انسی بعظم کبیر پیوسته قریب بمخروطی است و در آن دیده میشود اولاً چهار سطح کوچک مفصلی که سطوح اربعهء این مخروط از آن حاصل میشود ثانیاً سطح قدامی و غیر مفصلی بسیار کوچکی که عبارت است از رأس مقطوع این مخروط. ثالثاً در جانب وحشی سطح خلفی که نیز غیر مفصلی و بمنزلهء قاعدهء مخروط است زائده ای است که بطرف زورقی و ذوزنقه مایل است. (تشریح میرزاعلی).