ذغال سنگ
[ذُ لِ سَ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) ذغال معدنی(1). حجر موسی. حجارهء قبر موسی. احجارالسود. (الجماهر بیرونی). و آن چوبهای متحجر تحت الارضی است. رجوع به احجارالسود شود. و جمیع اهل الصین و الخطا انّما فحمهم تراب عندهم منعقد کالطفل عندنا و لونه لون الطفل تأتی الفیله بالاحمال فیقطعونه قطعا علی قدر قطع الفحم عندنا و یشعلون النار فیه فیقد کالفحم و هو اشد حراره من الفحم و اذا صار رماداً عجنوه بالماء و یبسوه و طبخوا به ثانیه و لا یزالون یفعلون به کذلک الی ان یتلاشی. (ابن بطوطه).
(1) - Charbon de terre. Houille. Charbon mineral.
(1) - Charbon de terre. Houille. Charbon mineral.