ذریه
[ذُ رْ ری یَ] (ع اِ) نسل. پشت. فرزندان. پدران و فرزندان. نسل آدمی و پری. نسل مردمان و جِنّ. فرزند. فرزندان و فرزندزادگان، یستوی فیه الواحد و الجمع. ج، ذُرّیّات. ذَراری(1) :
طعنه چه زنی مرمرا بدان کم
از خانه براندند اهل عصیان
زیرا که براندند مصطفی را
ذریهء شیطان از اهل و اوطان.
ناصرخسرو.
و صاحب معالم التنزیل گوید یقع الذریه علی الاَباء کما یقع علی الاولاد. || زنان. رجوع به ذریت شود.
(1) - Descendance.
طعنه چه زنی مرمرا بدان کم
از خانه براندند اهل عصیان
زیرا که براندند مصطفی را
ذریهء شیطان از اهل و اوطان.
ناصرخسرو.
و صاحب معالم التنزیل گوید یقع الذریه علی الاَباء کما یقع علی الاولاد. || زنان. رجوع به ذریت شود.
(1) - Descendance.