دیرگیر
(نف مرکب) که دیر مؤاخذه کند اغماض کننده : در خطا دیرگیر و زودگذار در عطا سخت مهر و سست مهارسنایی در وی آهسته رو که تیزهش است دیرگیر است لیک زودکش است نظامی (هفت پیکر ص 358 ) -امثال: خدا دیرگیر است لیکن سخت گیر است.