ده دله
[دَهْ دِ لَ] (ص نسبی) کنایه است از بیوفا و هرجایی و کسی که هر دم دل به دیگری دهد و او را بوالهوس خوانند (از برهان) (از ناظم الاطباء) کنایه از متلون مزاج است (آنندراج) بلهوس (غیاث): ای ده دلهء صددله دل یکدله کن || متردد و پریشان خاطر (غیاث ||) آنکه هر لحظه به اعتقادی و کیشی باشد (از برهان) (از ناظم الاطباء ||) کنایه از مردم دلیر و شجاع است (از آنندراج) (از غیاث) شجاع و دلیر و دلاور (ناظم الاطباء) بغایت دلیر (شرفنامهء منیری) شجاع و دلیر یعنی کسی که دل او به قدر ده تن باشد (انجمن آرا).