دوی
[دَ وی ی] (ع اِ) وزش باد و بانگ آن (از منتهی الارب) آواز باران و رعد از دور (یادداشت مؤلف) آواز باد (غیاث) (آنندراج) ||صوت که از آن چیزی فهمیده نشود، دوی ذباب دوی نحل (یادداشت مؤلف) بانگ زنبور عسل (ناظم الاطباء) آواز مگس و پشه (غیاث) (آنندراج) بانگ مگس (منتهی الارب ||) آواز پرهای مرغ وقت مرور آن (منتهی الارب) (از غیاث) (از آنندراج) (||اصطلاح پزشکی) آوازی که آدمی شنود نه از خارج یعنی وجود خارجی نداشته باشد (یادداشت مؤلف) آواز کردن گوش اگر آواز نرم و غلیظ بود دوی گویند و اگر باریک و تیز بود طنین نامند (غیاث) (از کشاف اصطلاحات الفنون) (از بحر الجواهر) دوی الاذن : و علاج طنین و دوی و آوازهای دروغین شنیدن (ذخیرهء خوارزمشاهی) چون مادهء آواز از حجاب به حلق رسد آن را به تازی دوی گویند (ذخیرهء خوارزمشاهی) و بیخ حنظل را در سرکه بجوشانند آوازها که اندر گوش افتاده باشد برود و آن آوازها را به تازی طنین گویند و دوی نیز گویند (ذخیرهء خوارزمشاهی) واندر دماغ آوازها افتد همچون آواز حرکت درختان یا آواز جلاجل یا آواز آسیا و مانند آن و این آوازها را به تازی طنین و دوی گویند (ذخیرهء خوارزمشاهی ||) کس؛ ما به دوی؛ نیست در آن کسی (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) دووَیّ دُویّ.