دولت خانه
[دَ لَ نَ / نِ] (اِ مرکب) خانهء دولت و اقبال : ز دولت خانهء این هفت فغفور( 1) سخن را تازه تر کردند منشورنظامی هر روز دست اقبال در دولت خانهء تازه بر وی می گشاد (المضافات الی بدایع الازمان ص 2 ||) بارگاه و کوشک و خانه (ناظم الاطباء) دربار دربار سلطنتی درگاه هر خانه و سرای سلطنتی خانه های مربوط به دربار سلطنتی : و کشیک خانهء در دولت خانه را به جهت دیوان وزراء اعظم بنا گذاشته اند (تذکره الملوک چ دبیرسیاقی ص 6) باید دانست که امراء ایران مطلقاً بردو نوع می باشند: می نامند نوع دوم - در ذکر امراء در دولت خانهء مبارکه که همگی در « امراء سرحد » نوع اول - امراء غیردولتخانه که ایشان را درگاه جهان پناه شاهی حاضر و هر یک به منصب مختصی سرافراز می باشند (تذکره الملوک ص 5) امر و نهی دولت خانهء میدان و سمت مطبخ و سمت چهار حوض با قاپوچیان دیوان و امر و نهی ایشان با عالیجاه ایشیک آقاسی باشی دیوان اعلی است (تذکره الملوک ص 28 ) - دولت خانهء خاص؛ سرای سلطنتی (ناظم الاطباء) : چون دولت خانهء خاص بازگردید قرار نشستن و مجال بودن نداشت (ترجمهء محاسن اصفهان ص 94 ) - دولت خانهء سلطان؛ دربار سلطنتی دربار شاهنشاهی کاخ پادشاهی : چه شادیها کند رضوان اگر سلطان دهد فرمان که رو بنشین به دربانی به دولت خانهء سلطان مختاری غزنوی || دولت منزل دولت سرای تعبیری در زبان ادب که با مخاطب بجای خانه گویند؛ فردا به دولت خانهء شما می آیم (یادداشت مؤلف) ( 1) - به معنی دوم نیز ایهام دارد.