دول
(اِ)( 1) ظرفی مربع و مخروطی شکل که آن را از چوب سازند و در مرکز مخروطی آن سوراخی تعبیه کنند و محاذی سوراخ سنگ آسیا نصب کنند و پر از غله سازند (یادداشت مؤلف) ظرف مخروطی مربعی که در آن غله ریزند تا کم کم در میان دو سنگ آسیا داخل و آرد گردد (از برهان) آلت چوبی بر بالای آسیا که ته آن سوراخ است و آن را پر از غله کنند و بر کنار آن چوبکی که به لکلک موسوم است نصب کنند بطوریکه چون آسیا بگردد آن چوب بحرکت درآید و گندم از سوراخ در آسیا رود و آرد شود (از انجمن آرا) (از فرهنگ جهانگیری) : چون لکلک است کلکت بر آسیای معنی طاحون ز آب گردد نز لکلک معین زان سنسکریت به Dul = لکلک ای برادر گندم ز دول بجهد در آسیا درافتد معنی زهی مبین مولوی (از جهانگیری) ( 1) - از دول معنی چرخیدن و دور زدن.