دوش
(مادهء مضارع از دوشیدن) اسم از دوشیدن رجوع به دوشیدن شود || و گاه صفت فاعلی از آن ساخته شود و به صورت ترکیب به کار رود: شیردوش؛ شیردوشنده || گاه نیز معنی ظرفیت دارد یا اسم آلت می سازد: گاودوش؛ ظرفی که شیر گاو در آن دوشند گودوش گودوشه رجوع به گاودوش و گودوش و گودوشه شود.