دوستگانی

معنی دوستگانی
(حامص مرکب) دوستکانی دوستگامی باشد که می خوردن با معشوق و به یاد دوستان است (از شرفنامهء منیری)نخب (قاموس) نخبه (دهار) شرابی که به یاد دوستان نوشند شراب با جام بزرگ که به سلامتی کسی گیرند (یادداشت مؤلف): النخب؛ الشربه العظیمه النخبه ما هی بالفارسیه دوستگانی (از تاج العروس) : به دوستگانی این باده ای بدان آورد به شادمانی آن دسته ای ازین بربود مسعودسعد دوستگانی یافت از تو زهرهء بربط نواز لاجرم آب حیات آنک به ساغر می کشد سیداشرف چو در مجلس او تو حاضر نبودی فرستاد نزدیک تو دوستگانی عبدالواسع جبلی هر دشمنی که زهر دهد دوستگانیم زهرش به یاد نوش لبان تو می خورم خاقانی منم و من و یکی دل نه به می به خون دیده دوبدو نشسته با هم همه شب به دوستگانی خاقانی گل گرفته جام یاقوتین به دست زمردین پیش شاهنشه به بوی دوستگانی آمده ست خاقانی کو زهر که نام دوستگانیش نهم کو تیغ که آب زندگانیش نهم خاقانی دوستگانی داد شاهم جام دریاشکل و من خوردم آن جام و شکوفه کردم و رفتم ز دست خاقانی بر در نیشابور درهم افتادند و به جام انتقام در دوستگانی جند بر یکدیگر کردند (ترجمهء تاریخ یمینی) تا یک روز آتش حرب بالا گرفت و بهرام نطاق بگشاد و دور دوستگانی طعن و ضرب در میان فریقین بداد (ترجمهء تاریخ یمینی) رجوع به دوستکانی شود - دوستگانی خوار؛ هم پیاله دو حریف که به سلامتی هم خورند (یادداشت مؤلف) شادی خوار : که شد از عدل شاه شاه تبار گرگ با میش دوستگانی خوار( 1)سنایی - دوستگانی دادن؛ جام شراب دادن : چشم نرگس ناتوانی می دهد داغ لاله دوستگانی می دهد زلالی (از آنندراج (||) اِ مرکب) پیاله و شرابی که با دوست خورند یا از مجلس خود از برای او بفرستند (آنندراج) (از فرهنگ اوبهی) (از غیاث ||) پیالهء شرابی که کسی در نوبت خود به دیگری تکلیف کند (از غیاث ||) قدح بزرگ (صحاح الفرس) دوستکامی امروز به معنی ظرفی بزرگ مسین یا غیر مسین است پایه دار و دهان فراخ که کمابیش بیست من مایع گیرد و در آن به روضه خوانیها و عروسیها شربت قند کنند (یادداشت مؤلف) رجوع به دوستکامی و دوستکانی شود (|| حامص مرکب) تواضع کردن (از غیاث) تواضع احترام بزرگداشت : چون به جناب مأمون رسید بدو دل نمودگی کرد و به دوستگانی او به زانو درآمد (ترجمهء تاریخ یمینی ||) عشق محبت (یادداشت مؤلف) دوستی دوستداری : کسی را چو من دوستگانی چه باید که دل شاد باشد به هر دوستگانیفرخی چنین باید که باشد مهربانی چنین باید که باشد دوستگانی (ویس و رامین) لطف تو ببست جان و دل را بر آخور چرب دوستگانیسنایی ( 1) - در المضاف الی بدایع الازمان (ص 27 ) چنین آمده است: شد ز انصاف شاه شاه تبار گرگ از میش دوستگانی خوار و هدایت آن در انجمن آرا چنین آورده است: شده از عدل شاه ملک پناه گرگ با میش دوستگانی خواه.
اشتراک‌گذاری
قافیه‌یاب برای اندروید

با خرید نسخه اندرویدی قافیه‌یاب از فروشگاه‌های زیر از این پروژه حمایت کنید:

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

 قافیه‌یاب اندرویدی هم‌صدا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
نرم‌افزار فرهنگ عروضی

فرهنگ عروضی هم‌صدا برای اندروید

فرهنگ لغت جامع عروض و قافیه با قابلیت وزن یابی.

گنجور

گنجور مجموعه‌ای ارزشمند از سروده‌ها و سخن‌رانی‌های شاعران پارسی‌گوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وب‌سایت گنجور اینجا کلیک کنید.

دریای سخن

نرم‌افزار دریای سخن کتابخانه‌ای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم می‌داریم.